کردپرس
هیتلر، بزرگترین دیکتاتور تاریخ، ۶۰ میلیون انسان را به کشتن داد، اما پس از خودش هیچ ثروت و دارایی باقی نگذاشت. همانطور که استالین نیز چیزی از خود بهجا نگذاشت، حتی حاضر نبود پسرش را در جنگ جهانی دوم که نزد آلمانی ها اسیر بود با یک افسر ارشد نازی معاوضه کند. صدام حسین نیز یکی از دیکتاتورهای شناختهشدهی تاریخ معاصر است، اما اگر به پروندهی دجیل نگاه کنید، میبینید که حتی خودش و خانوادهاش هم ثروتی واقعی نداشتند، چیزی که بتوان بهعنوان دستاوردی واقعی برشمرد.
برخی از دیکتاتورها هنگامی که قدرت را ترک میکنند، تنها خود و خانواده و نزدیکانشان را میبرند و هیچچیز از خود بهجا نمیگذارند. البته با رفتن آنان، مردم و کشور آسیب میبیند، اما پس از مدتی کوتاه ممکن است ملت بتواند اوضاع را اصلاح کند. اما ستمگری هم هست که با رفتن خود، آینده و سرنوشت ملت را نیز با خود میبرد، و با تاراج منابع طبیعی زمینی و زیرزمینی، حتی آینده و ثروت نسلهای بعد را نابود میکند. در حالی که برای ملت خود هیچ ارثی جز تاریکی، زندان، و رنج باقی نمیگذارد.
نمونهاش موبوتو سسهسکو، رئیسجمهور دمکراتیک کنگو بود که برای بقای خود، پس از ۳۲ سال حکومت، کشورش را ویرانه بر جای گذاشت و تمامی ذخایر الماس و طلا را برای ده سال به شرکتهای غربی واگذار کرد. ملت او به فلاکت افتاد و هنوز هم زیر بار همان بدهیها قرار دارد.
شاه ایران نیز پس از کودتای ۱۹۵۳ برای حفظ قدرت خود، قراردادهای بلندمدت بسیاری با شرکتهای آمریکایی و بریتانیایی بست که بیش از نیمی از درآمد نفت کشور را به آنها میداد، اما باز هم نتوانست فریادرس پیدا کند. فساد، تاراج و هدررفت ثروت ملی، نارضایتی عمومی عمیقی را به بار آورد، و در نهایت در سال ۱۹۷۹ از قدرت برکنار شد.
بسیاری از رؤسا و مسئولان تاریخ معاصر تلاش کردند تا با واگذاری ارزان منابع طبیعی کشورشان مثل نفت، گاز و معادن به شرکتهای آمریکایی و اروپایی، خود را حفظ کنند، اما موفق نشدند. زیرا نتوانستند در برابر خشم ملت مقاومت کنند. خشم ملت قویتر از حمایت شرکتها بود. مانند معمر قذافی، علی عبدالله صالح، رابرت موگابه رئیسجمهور زیمبابوه و دیگران.
همهی آن زمامدارانی که سرنوشت خود را به حمایت آمریکا و اروپا گره زدند، در نهایت شکست خوردند. آن کشورها برای منافع خود از دیکتاتورهای ستمگر حمایت میکنند، نه برای دفاع از مردم ستمدیده. و هنگامی که دیگر به آنها نیازی ندارند، در یک شب و روز علیهشان میشوند و آنان را رسوای عالم میکنند. به همین دلیل بیشتر کسانی که امروز ما آنها را دیکتاتور مینامیم، پیشتر مورد حمایت همان قدرتها بودند. از صدام حسین گرفته تا شاه ایران، و اکنون احمد شَرع نیز همان است.
در نهایت دموکراسی، حفظ حقوق بشر و سرنوشت ملتها برای آن قدرتها فقط وسیلهای برای به زانو درآوردن ملتهاست و هیچ ارزشی واقعی برایشان ندارد.
امروز میبینیم که احمد شَرع، که عضو گروه تروریستی داعش بوده و هنوز هم نامش در لیست سیاه آمریکاست، ناگهان به عنوان یک رهبر آزاد از او استقبال میشود! همان آمریکایی که امروز شرکتهایش قراردادهای مبهم و غیرشفاف میلیارد دلاری برای سالهای متمادی با اقلیم کردستان بستهاند، چند روز پیش از «حفاظت از اقلیم» سخن میگوید. این همان آمریکاست که سالها اجازه داد حشد الشعبی و نیروهای مسلح عراقی در مناطق مورد مناقشه مستقر شوند.
پس حق داشت حُسنی مبارک، رئیسجمهور پیشین مصر که خودش فردی آمریکاییمسلک بود، وقتی گفت: "المتغطی بأمریکا عُریان" – "کسی که خود را با آمریکا میپوشاند، برهنه است."
نظر شما