کردپرس
میدانهای توپخانه و کوردەمیر در واقع یک میدان واحد هستند که از منطقه سنگاوی آغاز شده و تا شاخههای «داری خله» امتداد دارند، اما به دلیل فسادهای پیشین، این میدانها به چند میدان کوچک تقسیم شده بودند تا به شرکتهای بیشتری واگذار شوند. میدان میران هم از منطقه بازیان شروع شده و تا منطقه «پیره مەگرون» ادامه دارد.
سؤال اساسی این است: آیا واقعاً این دو میدان، ۱۱۰ میلیارد دلار انرژی در خود جای دادهاند؟
واقعیت این است که کاری که دولت اقلیم اکنون انجام میدهد، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. اگر این رقم ۱۱۰ میلیارد دلار درست باشد، معنایش این است که این دو شرکت از حالا تا ۳۰ سال آینده در این میادین فعالیت خواهند کرد و کل این مبلغ، در طی سالها میان کارگر، مهندس، راننده، مشاور، مدیر، احزاب و... تقسیم خواهد شد. این در حالی است که شاید قیمت انرژی ظرف چند سال آینده تغییر چشمگیری پیدا کند. بنابراین، این رقم نوعی بزرگنمایی و خوشبینی اغراقآمیز است و بیشتر به کار تبلیغات میآید.
این دو شرکت یعنی وسترن زاگروس و اچکیان، شرکتهای تازهواردی نیستند؛ بلکه حدود بیست سال است که در اقلیم کردستان فعالیت میکنند. وسترن زاگروس پیشتر نیز در میدان کوردەمیر کار کرده بود، اما به دلیل تهدیدهای امنیتی از سوی عراق، فعالیتش را متوقف کرده بود. تفاوت قرارداد جدید این است که میدانهای کوردەمیر و توپخانه بهصورت یکجا در اختیار شرکت قرار گرفتهاند، در حالیکه قبلاً از یکدیگر تفکیک شده بودند.
میدان میران هم پیشتر به شرکت "جنل انرژی" واگذار شده بود، اما این شرکت نتوانسته بود در آن فعالیت مؤثری انجام دهد. اکنون این میدان به یکی از شرکتهای امضاکننده واگذار شده و باز هم بهشکلی نادرست به رسانهها معرفی شده است.
در مورد موضع عراق نیز باید گفت که بدون شک دولت فدرال از عملکرد اقلیم عصبانی است، و وزارت نفت عراق نیز درباره این قراردادها اظهار نظر کرده، اما هنوز سیاستمداران عراقی بهصورت رسمی موضعگیری نکردهاند. شاید نمیخواهند وضعیت را پیچیدهتر کنند یا منتظرند موضع دولت آمریکا روشنتر شود.
در این میان، ممکن است عراق به نوعی واکنش عملی علیه اقلیم نشان دهد؛ اما اگر این واکنشها از مسیر قانونی یا مالی صورت گیرد، احتمالاً در آینده نزدیک خود را نشان خواهد داد.
دولت اقلیم این قراردادها را به امید جلب حمایت آمریکا امضا کرده، بهویژه آنکه یکی از این دو شرکت در دوران ریاستجمهوری ترامپ به دولت او نزدیک بوده است. با این حال، مشکل اصلی اقلیم این است که نه ترامپ و نه دولتش چندان قابل اعتماد نیستند تا چنین قمار بزرگی را با آنها انجام دهند.
ممکن است سخنان اخیر مسرور بارزانی و تهدیدهایش نسبت به بغداد، زمینهساز این قراردادها بوده باشد، همانطور که پیشتر هم در یک سخنرانی اشاره کردم، بخشی از این تحرکات، بهرهبرداری از فرصتهای خاص در تقابل میان نیروهای شیعی و ایران است.
بزرگترین مشکل اما همان است: نه ترامپ و نه دولتش، قابل اعتماد برای چنین اقدامی نیستند تا اقلیم بهراحتی همه تخممرغها را از سبد خارج کند. از طرفی، منبع اصلی درآمد اقلیم هم همچنان بغداد است؛ و بغداد هم میتواند با صدها بهانه قانونی و مالی، اقلیم را محدود کند.
اقلیم انجام داد، و بغداد هم نگران است. اربیل چشم به حمایت آمریکا دوخته و بغداد هم میخواهد موضعش را روشن کند. باید دید آینده این قمار چگونه رقم خواهد خورد...
نظر شما